top of page
ملیحه خورسند

بیست سال جنگیدیم، بیست سال رنج کشیدیم


بیست سال مبارزه کردیم..

بیست سال جنگیدیم..

بیست سال رنج کشیدیم و با زن‌ستیزان جامعه‌ی سنتی افغانستان در جدال بودیم تا به همان اندک آزادی رسیدیم. حالا همان را هم از ماگرفتند. نسل ما نسل سوخته است؛ سوختیم تا خود را بسازیم، سوختیم تا آنچه را مادران مان متحمل شدند ما تحمل نکنیم، سوختیم تافرزندان مان آینده‌ی داشته باشند که بخاطر بدست آوردن اندک چیزهای که حق مسلم شان است نجنگند. با یک چشم برهم زدن زحماتمان را به خاک یکسان کردند. طالبان می‌گویند ما مثل قبل نیستیم، نظام ما نظام اسلامی و مردمی خواهد بود ولی عملکرد شان برخلاقآنچه که می‌گویند، است. دزدی می‌کنند، غارت و چور و چپاول می‌کنند، تجاوز می‌کنند، رسانه‌ها را محدود می‌کنند و هزاران هزار مثلاین.


این که می‌گویند طالبان فرق کرده‌اند را درک نمی‌کنم؛ من منحیث دختری که زیر سلطه و بیرق طالبان زندگی می‌کنم نه امنیت مالی دارم،نه جانی و نه روحی. هفته‌ها از آمدن طالبان می‌گذرد ولی هنوز سرنوشت دانشگاهم معلوم نیست. با نماینده تحصیلات عالی امارت جلسهدایر کردیم تا به سوالات مان پاسخ دهد و حداقل در مورد سرنوشت درس و دانشگاه مان بگوید.


درمورد شروع دانشگاه پرسیدم، گفتند به زودی شروع خواهد شد ولی در چارچوب اسلام، دختران و پسران در صنف‌ها و تایم‌هایجداگانه، برای محصلین دختر اساتید زن و برای محصلین پسر اساتید مرد. گفتم سال‌ها زحمت کشیده شده تا این کادر ساخته شده، حالا طی چند روز یا حتی چند هفته مشکل است تا شرایط شما وضع گردد ولیگفتند اگر این شرایط تطبیق نشود دانشگاه شروع نخواهد شد.


درمورد سند دانشگاه پرسیدم، اینکه جامعه‌ی جهانی شما را به رسمیت نمی‌شناسد پس مُهری که بالای سند فراغت مان بزنید در هیچ جامورد قبول نیست، پوزخند زدند و گفتند مُهر قبلی را قرض می‌گیریم و سند تان را مهر می‌زنیم.

طالبان مفلوک‌ترین و منفورترین آدم‌های هستند که فقط باعث وحشت مردم گردیده‌اند، وعده‌های توخالی که هیچکدام تا به حال جنبه‌ی عملپیدا نکرده است.



0 views0 comments

Recent Posts

See All

حال ما خیلی بد است

با رفیقِ روز‌های خوب و بدم “شبانه” صحبت می‌کردم در جریان صحبت‌ها به از دست دادن‌ها و دوباره نیافتن‌های‌مان صحبت می‌کردیم. گفتم؛ برای‌ما هیچی

ميخواهم گريه كنم

ميخواهم گريه كنم، فرياد بزنم به حالم به حال مردم ابن ملت و مخصوصا به حال زنان اين ملت. ميدانم همه ملت و همه جوانان اين وطن و نه تنها زنان...

۲۴ اسد هجری خورشیدی

چشمهایم را بسته ام! ذهنم تصاویر فرار آدم‌ها را برای هزارمین بار تکرار می‌کند. ترس در چشم همگان واضح دیده می‌شد؛چه پیر، جوان و کودک! در...

Commentaires


Post: Blog2_Post
bottom of page